وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

من از این دنیا چی میخوام

من از این دنیا چی میخوام ؟ دو تا صندلی چوبی , که من و تو رو بشونه , واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام ؟ یه وجب زمین خالی , همونقدر که یک اتاقک , بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام ؟ یه جعبه مداد رنگی , بکشم رو تن دنیا رنگ خوبی و قشنگی , آدمهای دست و دلباز از توی قلک طاقچه , بردارند بذر محبت , واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام ؟ دو تا بال برای پرواز, برم تا روز تولد ، برسم به فصل آغاز, برم پیش بچه های , که یه لقمه نون ندارند , که یه شب با یه دل سیر, چشماشون رو هم بذارند, بگم غصه ها سر اومد , گریه بس، که بهتر اومد ,,, گریه بس که بهتراومد ... !

هیچ نظری موجود نیست: