وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

مادر ای مظهر ایمان و غرور


ای مرا مظهر ایمان و غرور
ای نگاه تو پر از گرمی و نور
ای صدای تو مرا روح نواز
هرگز از خویش مرا دور مساز
نازنین مادر من،
من به گلزار وجود،
چون گلی تشنه ی باران محبت هستم
هرگز ای ابر پر از رحمت و عشق،
نو گل تشنه ی خود را مبر از خاطر پاک!

هیچ نظری موجود نیست: