وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

تمنا

شب از نیمه گذشت آخر. شب بی ماه بی روزن

شب سرد پر از حسرت . پر از یاد سراب من

ستاره مرد شبم شب شد. لبم خاموش هوا سنگین

منم مجنون بی لیلا. منم فرهاد بی شیرین

خداحافظ دل عاشق . خداحافظ شب مستی

تو هم ای صورتک رفتی . کجا رفتی کجا هستی؟

خداحافظ دل عاشق . غم گم رفتن و رفتن

تو هم ای صورتک رفتی . خدا حافظ سراب من

تو رفتی و شکستم من . نموندی با من تنها

من عاشق من خسته . نمیتونم که تا فردا
بمونم همدم این شب . بخونم راز شبها رو
تو تاریکی این شبها . ببینم عکس فردا رو

خداحافظ نسیم عشق . خداحافظ . ستاره . ماه .

برو ای صورتک بی تو. ندارم همدمی جز آه...

هیچ نظری موجود نیست: