وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

الهه ناز


بگو عزیز دل من ! بگو الهه ی نازم !
چگونه با کلماتم مشابه تو بسازم ؟

چگونه چشم تو این کاسه ی شراب و عسل را
در این غزل بسرایم ؟ چگونه محرم رازم ؟

چگونه می شود از جادوی صدات نوشتن ؟
چگونه با کلمات از صدا حریر بسازم ؟

چگونه وسوسه ی سرخ و خیس و داغ لبت را
به روی کاغذ شعرم بیارم و نگدازم ؟

اگر چه خوبی و مومن، اگر چه پاک و مقدس،
اگر چه – فاش کنم – ردّ پات مُهر ِنمازم

ولیکن از تو نوشتن مثال بوس ِصریح است
چگونه ات بسرایم حبیب غیر مجازم ؟


هیچ نظری موجود نیست: