وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

پدر . مادر



پدر باران است . مادر شعر عاشقانه خدا
مادر تک واژه ای ست زیبا
مادر عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست
قلب بزرگ خدا در سینه مادران میتپد
مادر دستی بر گهواره دارد ودستی در دست خدا
آنگاه که مادر گهواره را تکان میدهد
عرش خدا به لرزه در می آید
و همه فرشتگان سکوت میکنند
تا زیباترین سمفونی هستی را بشنوند " لالایی مادر را "
هیچ سنگی به آن سنگینی نیست
که بتوان آن را در یک کفه ترازو نهاد
و در کفه دیگر آن وزن مهر و قدر و قیمت مادرانه را سنجید
پدر بارانست ومادر خاک حاصلخیز
وزندگی با وجود این دو همزاد است
که سبز سبزوآبی آبیست
مادر عنوان عاشقانه ترین شعر خداست
شعری که مزمون آن چیزی جز عشق نیست
مادر همان عشقیست که در هیات آدمی بر خاک گام برمیدارد
مادر چیزیست شبیه خودس
هیچ چیز شبیه مادر نیست
مادر فقط مادراست
و اما پدر:
پدر میبخشد بی دریغ و دوست میدارد بی چشمداشت
پدر کار میکند آنگونه که شمع میسوزد
او در تب و تاب خود را آب میکند
تا که گرما و روشنی به من و شما ببخشد
تنها خداست که به خلوت وتنهایی پدران راه دارد
تنها خداست که میداند پدران چه میکشند و چه ها در دل دارند
پدران حضوری سبکبال دارند به چشم نمی آیند
و آنگاه که دیگر نیستند جایشان چه قدر خالیست
جای خالی پدران را با هیچ چیز نمیتوان پر کرد
پدر همان روحی است که خداوند به کالبد خاکی زندگی دمیده است
زندگی اگر زنده است دلیل آن پدران اند
این ابر باران زای حضور پدران بر سر زندگی
وسر زندگی تان هماره سایه گستر باد

هیچ نظری موجود نیست: