وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

لحظه ها را با تو بودن


لحظه ها رو با تو بودن در نگاه تو شکفتن
حس عشقو در تو دیدن مثل رویای تو خوابه
با تو رفتن با تو موندن مثل قصه تورو خوندن
تا همیشه تو رو خواستن مثل تشنگیه آبه
اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی همه دنیا رو میبردم
بی تو اما سر سپردن بی تو و عشق تو بودن
تو غبار جاده بودن بی تو خوب من محال
بی تو حتی زنده بودن بی هدف نفس کشیدن
تا ابد تو رو ندیدن واسه من رنج و عذابه
اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی همه دنیا رو میبردم
توی آسمون عشقم غیر تو پرندهای نیست
توی خاموشیه لبهام جز تو اسم دیگه ای نیست
توی قلب من نه عزیزم هیچ کسی جایی نداره دل
دل عاشقم بجز تو هیچ کسی رو دوست نداره
اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی همه دنیا رو میبردم
اگه چشمات منو میخواست تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی همه دنیا رو میبردم

هیچ نظری موجود نیست: