وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

زین گونه ام ...




زين گونه ام كه در غم غربت شكيب نيست , گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست
جانم بگير و صحبت جانانه ام ببخش , كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست
گم گشته ديار محبت كجا رود , نام حبيب هست و نشان حبيب نيست
عاشق منم كه يار به حالم نظر نكردای , خواجه درد هست وليكن طبيب نيست
در كار عشق او كه جهانيش مدعی است , اين شكر چون كنيم كه ما را رقيب نيست
جانا نصاب حسن تو حد كمال يافت , وين بخت بين كه از تو هنوزم نصيب نيست
گلبانگ سايه گوش كن ای سرو خوش خرام , كاين سوز دل به ناله هر عندليب نيست

هیچ نظری موجود نیست: