وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

شوکران




خدا آرام، خندید.
و... آدمی، مبهوتِ این همه عشق!
وقت جام سابی،
عشق ها آفریدیم...
هی...
چقدر عشق آفریدیم! پاک و آرام..
ذره ایی؛ ثانیه ایی
اجازه ندارد،کسی
به سُخره بگیرد... عشق را...
به سُخره بگیرد... ما را...
وقت شوکران من وتو،
جام ها پُر انگور!!
رُخ به رُخ...
فریاد زدیم:
من عشق تو و تو عاشق من!
تو عشق من و من عاشق تو!...
واسه تو
.

سارا آرامش

هیچ نظری موجود نیست: