وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

جدایی


لحظه لحظه همه تکرار تو ام آينه آينه نقش بی نقش همه ازنقش تو ام بی تو سردم بی تو دردم نفسم می میرد که تويی تو لحظه لحظه همه جا درنفس مآه....آيه رويش خاک وحی....نبض رستن بر اين خواب و خيال رقص.... شعله در خوابگه خلوت پاک بی تو سردم بی تو دردم نفسم می ميرد

هیچ نظری موجود نیست: