وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

قدغن


آبی دریا قدغن ، شوق تماشا قدغن
عشق دو ماهی قدغن ، با هم و تنها قدغن
برای عشق تازه اجازه بی اجازه
پچ پچ و نجوا قدغن ، رقص سایه ها قد غن
کشف بوسه بی هوا ، به وقت رویا قدغن
برای خواب تازه اجازه بی اجازه
در این غربت خانگی بگو هر چی باید بگی
غزل بگو به سادگی ، بگو زنده باد زندگی
برای شعر تازه اجازه بی اجازه
از تو نوشتن قدغن ، گلایه کردن قدغن
عطر خوش زن قدغن ، تو قدغن من قدغن
برای روز تازه اجازه بی اجازه

هیچ نظری موجود نیست: