وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

محبت




محبت سیر دل در لامکانست

بر این کالا تجارت بی زیانست...

محبت جلوه ها دارد , مسافر

گهی چون آتشی بر چشم ظاهر
هر آتش را نگو از قهر حقست

مسیحا را صلیب از مهر, حقست...

هیچ نظری موجود نیست: