وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

پایان بی آغاز




یه روز بارون یه روز آفتابی
یه روز آروم یه روز بی تاب
یه روز با من یه روز بی من
یه روز همدل یه روز دشمن
یه روز غمگین یه روز بی غم
یه روز با هم یه روز بی هم
یه روز تا سقف یک آواز
یه روز پایان بی آغاز
یه روز آبی ترین دریا
یه روز تاریک مثه فردا
یه روز بغل بغل آغوش
یه روز ستاره ای خاموش
یه روز همسایه با رویا
یه روز سر در گم و تنها
یه روز امنیتی در من
یه روز بزرگترین رهزن
یه روز روشن یه روز تاریک
یه روز دور و یه روز نزدیک
یه روز آوا یه روز سراب
یه روز بیدار یه روزی خواب
یه روز با من یه روز بی من
یه روز موندن یه روز رفتن

هیچ نظری موجود نیست: