وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۹ فروردین ۲۷, جمعه

تولد


تولد!! روزی که هیچگاه نفهمیدم برای چی باید خوشحال باشم!!!

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی

تو ای مادر اگر شوخ چشمی ها نمی کردی

تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی

کنون من هم به دنیا بی نشان بودم

پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی

به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمی دانی

از این بایت خیانت کرده ای شاید نمی دانی

من زاده ي شهوت شبي چركينم

در مذهب عشق ، كافري بي دينم

آثار شب زفاف كامي است پليد

خوني كه فسرده در دل خونينم

من اشك سكوت مرده در فريادم

داد ي سر و پاشكسته ، در بي دادم

اينها همه هيچ ... اي خداي شب عشق نام شب عشق را كه برد از يادم ؟

هیچ نظری موجود نیست: