وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

خدایی...



عجب نيست...می شود گاهی هم بر منصب صدارت نشست و خدايی از خدايان شد


سالها بر همين منوال می گذرد و گاهگاهی کودکی گستاخ بی آنکه بدانی برايت شکلک خواهد کشيد


باز هم مغرورانه بر رسالت خويش می مانی و می مانی...تا بر مردگان جهل خويش ، نمرده و مرده نگه تيز کنی!

هیچ نظری موجود نیست: