وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

خیال کردم


خیال كردی

طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته
شعر میگویم به یادت در قفس غمگین و خسته
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

خیال كردم بری میری از یادم
تو رفتی و نرفت چیزی از یادم
تو رفتی تازه عشق تر شدم
از اونیم كه بود بد تر شدم
صبح تا شب این شده كارم كه واسه چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی تو تموم كس و كارم
تو به داد من رسیدی وقتی تنهاییمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست اگه چیزیم هنوز هست

نازنینم امید شیرینم
من به جز تو كسی نمیبینم
از اون روزی كه رفتی
یه روز خوش ندیدم
به جز دستای گرمت
پناه و پشت ندیدم
زندگیمو به پای تو دادم
اون روزارو نمیره از یادم
نازنینم برس به فریادم

صبح تا شب این شده كارم كه واسه چشات بیدارم
تو خدای عاشقایی تو تموم كس و كارم
تو به داد من رسیدی وقتی تنهاییمو دیدی
تو نذاشتی برم از دست اگه چیزیم هنوز هست
اگه چیزیم هنوز هست

هیچ نظری موجود نیست: