وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

نیایشهای دکتر علی شریعتی


خدایا ! تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی "ع" ، سپاس می گذارم که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزیدی ، که چند دشمن ابله ، نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصّش عطا می کند .
*
خدایا ! مرا به خاطر "حسد" ، "کینه" و "غرض" ، عملۀ آماتور ظلمه مگردان .
*
خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا ، رایگان ، ابزارِ قتّالۀ دشمن ، برای حمله به دوست ، نسازد .
*
خدایا ! "عقیده" ی مرا از دست "عقده" ام ، مصون بدار.
*
خدایا ! به من قدرت تحمل عقیدۀ مخالف ارزانی کن .
*
خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناختن "درست" و "کامل" کسی یا فکری - مثبت یا منفی - قضاوت نکنم .
*
خدایا ! رشد عقلی و علمی ، مرا از فضیلت "تعصب" ، "احساس" و "اشراق" محروم نسازد.
*
خدایا ! این آیه را که بر زبان داستایوفسکی رانده ای ، بر دلهای روشنفکران فرود آر که : "اگر خدا نباشد ، همه چیز مجاز است ". جهان فاقد معنی و زندگی فاقد هدف و انسان ، پوچ است ، و انسان فاقد معنی ، فاقد مسئولیت نیز هست .
*
خدایا ! مرا از نکبت دوستی ها و دشمنی های ارواح حقیر ، در پناه روحهای پر شکوه چون علی "ع" و دلهای زیبای همه قرنها - از گیلگمش تا سارتر ، و از لوپی تا عین القضات ، و از مهراوه تا رزاس - پاک گردان .
*
خدایا ! شهرت ، منی را که "می خواهم باشم" ، قربانی منی که "می خواهند باشم" ، نکند.
*
خدایا ! در روح من ، اختلاف در "انسانیت" را ، با اختلاف در "فکر" و اختلاف در "رابطه" ، با هم میامیز ، آنچنان که نتوانم این سه اُقنوم جدا از هم را باز شناسم .
*
خدایا ! مرا در ایمان ، "اطاعت مطلق" بخش ، تا در جهان ، "عصیان مطلق" باشم.
*
خدایا ! به من "تقوای ستیز" بیاموز ، تا در انبوه مسئولیت نلغزم ، و از "تقوای پرهیز" مصونم دار تا در خلوت عُزلت ، نپوسم .
*
خدایا ! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان . اضطراب های بزرگ ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.
*
خدایا ! مرا هرگز مراد بی شعورها و محبوب نمک های میوه مگردان .
*
خدایا ! اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید ِ "شبه آدم های اندک" [اشباه الرجال ] را متوجه شوم ، چه ، دوست تر می دارم "بزرگواری گول خور" باشم تا ، همچون اینان ، "کوچکواری گول زن".
*
خدایا ! مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش تا قالبهای ارثی را بشکنم ، تا در برابر "قالب ریزی" غرب ، بایستم و تا - همچون این ها و آن ها - دیگران حرف نزنند و من فقط دهنم را تکان دهم !
*
خدایا ! مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایۀ کتاب ، ترازو و آهن استوار کنم ، و دلم را از سه سرچشمۀ حقیقت ، زیبایی و خیر سیراب سازم .
*
خدایا ! این کلام مقدس را که به "روسو" الهام کرده ای ، هرگز از یاد من مبر که :"من دشمن تو و عقاید تو هستم ، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم "!
*
خدایا ! در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند ، مرا با "نداشتن" و "نخواستن" ، رویین تن کن .خدایا ! در تمام عمرم ، به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر ، لحظه ای را در ترجیح "عظمت" ، "عصیان" و "رنج" ، بر "خوشبختی" ، "آرامش" و "لذت" ، اندکی تردید کرده اند .
*
خدایا ! به هر که دوست می داری بیاموز که: عشق از زندگی کردن بهتر است . و به هرکه دوست تر می داری ، بچشان که : دوست داشتن از عشق برتر !
*
خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست ، صبر در نومیدی ، رفتن بی همراه ، جهاد بی سلاح ، کار بی پاداش ، فداکاری در سکوت ، دین بی دنیا ، مذهب بی عوام ، عظمت بی نام ، خدمت بی نان ، ایمان بی ریا ، خوبی بی نمود ، گستاخی بی خامی ، مناعت بی غرور ، عشق بی هوس ، تنهایی در انبوه جمعیت ، دوست داشتن بی آنکه دوست بداند ، روزی کن .
*
خدایا ! مرا از همۀ فضایلی که به کار مردم نیاید محروم ساز ! و به جهالت وحشی معارف لطیفی مبتلا مکن که ، در جذبۀ احساس های بلند ، و اوج معراجهای ماورا ، برق گرسنگی را در عمق چشمی ، و خط کبود تازیانه را بر پشتی ، نتوانم دید !
*
خدایا ! به من زیستنی عطا کن که در لحظۀ مرگ ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ، افسوس نخورم ، و مُردنی عطا کن که بر بیهودگیش ، سوگوار نباشم .
بگذار آن را من ، خود ، انتخاب کنم ، اما آنچنان که تو دوست داری .
*
خدایا ! "چگونه زیستن" را تو به من بیاموز ؛ "چگونه مُردن" را خود خواهم دانست .
*
خدایا ! مرا از این فاجعۀ پلید "مصلحت پرستی" - که چون همه کس گیر شده است ، وقاحتش از یاد رفته و بیماری ای شده است که ، از فرط عمومیتش ، هر که از آن سالم مانده باشد بیمار می نماید - مصون بدار ، تا به "رعایت مصلحت ، حقیقت را ذبح شرعی نکنم".
*
خدایا ! مگذار که :
ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر ، مرا با کسبۀ دین ، با حَمَلۀ تعصب و عَمَلۀ ارتجاع هماواز کند .
که : آزادی ام اسیر پسند عوام گردد.
که : "دینم" در پس "وجهۀ دینی ام" دفن شود .
که : عوامزدگی ، مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد .
که : آنچه را "حق می دانم" ، به خاطر آنکه "بد می دانند" ، کتمان کنم !
*
خدایا ! رحمتی کن تاایمان ، نام و نان برایم نیاورد ، قوّتم بخش تا نانم را - و حتی نامم را - در خطر ایمانم افکنم ، تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند ، نه آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند.
*
خدایا ! همواره تو را سپاس می گذارم که هر چه در راه تو و در راه پیام تو ، پیشتر می روم و بیشتر رنج می برم ، آنها که باید مرا بنوازند ، می زنند ، آنها که باید همگامم باشند ، سدّ راهم می شوند ، آنها که باید حقشناسی کنند ، حقکشی می کنند ، آنها که باید دستم را بفشارند ، سیلی می زنند ، آنها که باید در برابر دشمن دفاع کنند ، پیش از دشمن حمله می کنند و آنها که باید در برابر سمپاشی های بیگانه ، ستایشم کنند ، تقویتم کنند ، امیدوارم کنند و تبرئه ام کنند ؛ سرزنشم می کنند ، تضعیفم می کنند ، نومیدم می کنند ، متهمم می کنند ، تا - در راه تو - از تنها پایگاهی که چشم یاری ای دارم و پاداشی ، نومید شوم ، چشم ببندم ، رانده شوم ... تا تنها امیدم تو شود ، چشم انتظارم تنها به روی تو باز ماند ، تنها از تو یاری طلبم ، تنها از تو پاداش گیرم ، در حسابی که با تو دارم ، شریکی دیگر نباشد ، تا :
تکلیفم با تو روشن شود ، تا تکلیفم با خودم معلوم گردد ، تا حلاوت "اخلاص" را - که هر دلی اگر اندکی چشید ، هیچ قندی در کامش شیرین نیست - بچِشَم .
خدایا ! اخلاص ، اخلاص !
***
ای خداوند ! به علمای ما مسئولیت ، و به عوام ما علم ، و به مؤمنان ما روشنایی ، و به روشنفکران ما ایمان ، و به متعصبین ما فهم ، و به فهمیدگان ما تعصب ، و به زنان ما شعور ، و به مردان ما شرف ، و به پیران ما آگاهی ، و به جوانان ما اصالت ، و به اساتید ما عقیده ، و به دانشجویان ما ... نیز عقیده ، و به خفتگان ما بیداری ، و به بیداران ما اراده ، و به مبلّغان ما حقیقت ، و به دینداران ما دین ، و به نویسندگان ما تعهد ، و به هنرمندان ما درد ، و به شاعران ما شعور ، و به محققان ما هدف ، و به نومیدان ما امید ، و به ضعیفان ما نیرو ، و به محافظه کاران ما گستاخی ، و به نشستگان ما قیام ، و به راکدان ما تکان ، و به مُردگان ما حیات ، و به کوران ما نگاه ، و به خاموشان ما فریاد ، و به مسلمانان ما قرآن ، و به شیعیان ما علی ، و به فرقه های ما وحدت ، و به حسودان ما شفا ، و به خودبینان ما انصاف ، و به فحاشان ما ادب ، و به مجاهدان ما صبر ، و به مردم ما خودآگاهی ، و به همۀ ملت ما : همت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش .

هیچ نظری موجود نیست: