وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

چشم نرگس


خواهم که بر زلفت،
هر دم زنم شانه،
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی
چشم نرگست

مستانه مستانه!

خواهم بر ابرویت، رویت،
هر دم کشم وسمه،
ترسم که مجنون کند بسی
مثل من کسی
چشم نرگست

دیوانه دیوانه!

یک شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد،

روح و روان ما شد

خواهم که بر چشمت،
هر دم کشم سرمه،
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی
چشم نرگست

مستانه مستانه!

خواهم بر رویت،
هر دم زنم بوسه،

ترسم که نالان کند بسی

مثل من کسی
چشم نرگست

جانانه جانانه!


هیچ نظری موجود نیست: