وتوعروسک گردان عروسکی هستی که در بی حضور تو عروسک گردانی پیشه کرده بود ! شاید دست سر نوشت همین نخهای نامرییست که دستان مرا در بند کرده اند . چه کسی میخندد ؟ وقتی به فرمان دستان تو دست سرنوشت عروسک را میگریاند..........................................نظر یادت نره نازنین .

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

نیایشی برای صلح




خداوندا مرا وسیله صلح خویش قرار ده
انجا که کین است بادا که عشق اورم
انجا که تقصیر است بادا که بخشایش اورم
انجا که تفرقه است بادا یگانگی اورم
انجا که خطاست بادا که راستی اورم
انجا که شک است بادا که ایمان اورم
انجا که نومیدی ست بادا که امید اورم
انجا که ظلمات است بادا که نور اورم
انجا که غمناکی ست بادا که شادمانی اورم
خداوندا بادا که بیشتر در پی تسلی دادن باشم تا تسلی یافتن
در پی فهمیدن باشم تا فهمیده شدن
در پی دوست باشم تا دوست داشته شدن...
چرا که با بخشیدن است که می گیریم.با فراموشی خویشتن است که خویشتن را باز می یابیم.با بخشودن است که بخشایش به کف می اوریم.

هیچ نظری موجود نیست: